نسب پدري حضرت مهدي عليه السلام در روايات (قسمت دوم)


منبع: درسنامه مهدویت1-ص 138 تا 143
3. حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف)، از «فرزندان حضرت علي(عليه السلام)»
رسول اكرم(صلي الله عليه و آله وسلم) در اين رابطه فرمود: ».
اميرمؤمنان(عليه السلام) نيز فرموده است: « ؛2 «اگر از دنيا بيش از يك روز باقي نماند، خداوند آن روز را چنان طولاني خواهد كرد تا اينكه مردي از خاندانم بر انگيخته شود».
و نيز آن حضرت فرمود: «؛3 «صاحب اين امر، از فرزندان من است».
4. حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) ، از «فرزندان فاطمه زهرا(عليها السلام)»
در اين دسته از روايات نيز موارد مشترك فراواني بين شيعه و سنّي وجود دارد كه به بعضي از آنها اشاره مي‌شود:
ام سَلَمَه گويد: از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله وسلم) شنيدم كه فرمود: «؛4 «مهدي از عترت من و از فرزندان فاطمه(عليها السلام) است.
نعيم بن حماد از كعب نقل كرده كه پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله وسلم) فرمود: «المهدي من ولد فاطمة»؛5 «مهدي از فرزندان فاطمه است». همچنين او شبيه اين روايت را از «زهري» و «زِر بن حبيش» نقل كرده است.6
رسول اكرم(صلي الله عليه و آله وسلم) به دختر بزرگوارش حضرت زهرا(عليها السلام) فرمود: «؛7 «مهدی از فرزندان تو است». امام باقر(عليه السلام) نيز در اين باره فرمود: «؛8 «مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف)، مردي از فرزندان فاطمه(عليها السلام) است».
نعيم بن حماد در الفتن آورده است : قتاده به سعيد بن مسيب گفت: «المهدي حق هو؟ قال: حق. قال قلت: ممن هو؟ قال: من قريش. قلت: من‌اي قريش؟ قال: من بني هاشم. قلت: من‌اي بني هاشم؟ قال: من بني عبد المطلب. قلت: من‌اي عبد المطلب؟ قال: من ولد فاطمة»؛9 «آيا مهدي حق است؟ گفت: آري حق است. گفتم: او از كدامين تيره است؟ گفت: از قريش. گفتم: از كدام شاخه قريش؟ گفت: از گروه بني هاشم. گفتم: از كدام گروه بني هاشم؟ گفت: از فرزندان عبد المطلب. گفتم: از كدام فرزند عبد المطلب؟ گفت: از فرزندان فاطمه(عليها السلام) .»
5. حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف)، از «فرزندان امام حسن مجتبي(عليه السلام)»
بر اساس روايات، حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) به طور قطع از فرزندان حضرت زهرا و امام علي(عليهما السلام) است. اما از نسل كدامين فرزند؟ امام حسن(عليه السلام) يا امام حسين(عليه السلام)؟ در اينجا سه احتمال وجود دارد:
الف . از فرزندان امام حسن(عليه السلام) است.
ب . از فرزندان امام حسين(عليه السلام) است.
ج . از تبار امام حسن و امام حسين(عليه السلام) هر دو مي باشد.
با دقت در احاديث گذشته، دو احتمال الف و ب، قابل بررسی است و نيازي به قبول يا ردّ احتمال سوم نيست. همچنين فرض احتمال چهارم ـ يعني « مهدي از فرزندان امام حسن و امام حسين(عليهما السلام) نيست» ـ باطل وغير معقول است؛ چرا كه بر اساس روايات صحيح و متواتر ، مهدي از اهل بيت(عليهم السلام) و از فرزندان فاطمه(عليها السلام) است.
حال می‌توان گفت: هرگاه نادرستي يكي از دو احتمال الف يا ب ثابت شود، نيازي به اثبات ديگري نخوا هد بود و خود به خود احتمال ديگر، يقيني شده و مطابق واقع خواهد بود.
در بررسي احتمال نخست10، به اين نتيجه مي‌رسيم که در كتاب‌هاي اهل سنّت و در تأييد اين ديدگاه، مهم‌ترين روايت حديثی است که در سنن ابوداود سجستاني است.
راوي مي‌گويد: از هارون بن مغيره برايم حديث كردند كه او گفت: عمر بن ابي قيس از شعيب بن خالد از ابو اسحاق روايت كرد و گفت: علي(عليه السلام) ـ درحالي كه به فرزندش حسن نگاه مي كرد ـ گفت: به درستي كه اين فرزندم آقا و سرور است، همان گونه كه پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) او را چنين ناميد. و ازصلب او مردي متولد مي‌شود كه به نام پيامبرتان ناميده مي‌شود و در اخلاق شبيه او است، ولي در خلقت شباهتي به او ندارد. سپس نقل كرد كه: زمين را پر از عدل و داد مي كند».11
در مورد اين حديث، از دو طريق مي‌توان بحث کرد: 1. بررسی سند آن؛ 2. مقايسة آن با روايات ديگر.
يكم. در بررسي متن و سند حديث، مي‌توان با دلايل زير احتمال ساختگي بودن آن را بيان كرد:
1-1. اختلاف در نقل حديث از ابو داود؛ جزري شافعي ( م833 هـ .ق) آن را از شخص ابو داود نقل كرده؛ ولي به جاي «حسن»، «حسين» ثبت كرده است.12
مقدسي شافعي در عِقد الدُرَر، آن را با نام «حسن» روايت كرده؛ ولي پژوهشگر كتاب در حاشيه آن، به نسخه‌اي اشاره مي‌كند كه نام «حسين» در آن ثبت شده است. همچنين نقل سيد صدر الدين صدر از عقد الدرر با نام «حسين»، نشانگر وجود چنين نسخه‌اي است.13
براي رفع اختلاف در اين حديث، نمي توان بدون پشتوانه ديگر، يكي از دو نام را بر ديگري ترجيح داد. در مورد نام «حسن» چنين قرينه‌اي وجود ندارد؛ در حالي كه براي ترجيح نام «حسين» قرينه های بسياري وجود دارد.
1-2. سند حديث ناپيوسته است؛ چون شخصي كه از حضرت علي(عليه السلام) نقل كرده، ابو اسحاق سبيعي است. دربارة او ثابت نشده که حتي يك حديث را خود از امام علي(عليه السلام) شنيده باشد و منذري در شرح حديث به اين مطلب تصريح كرده است.14 چون به گفته ابن حجر، او دو سال قبل از پايان خلافت عثمان متولد شده است.15 بنا بر اين به هنگام شهادت علي(عليه السلام) هفت ساله بوده است.
1-3. سند حديث مجهول است؛ چون ابوداود می‌گويد: «از هارون بن مغيره برايم حديث شد» و معلوم نيست وی چه كسي بوده است؟ طبق مباني محدثان اهل سنّت، حديثي كه راوي مجهول دارد، قابل اطمينان نيست.
1-4. ابو صالح سليلي ـ يكي از بزرگان اهل سنّت ـ متن اين حديث را با اسناد خود، از امام موسي بن جعفر(عليه السلام) از امام صادق(عليه السلام)، از علي بن الحسين(عليهما السلام) ، از علي بن ابي طالب(عليه السلام) نقل كرده و در آن نام «حسين» آمده است؛ نه «حسن».16
1-5 . اين حديث با روايت‌هاي فراوان ديگر ـ كه اهل سنّت آنها را نقل كرده اند ـ تعارض دارد؛ چون در آنها تصريح شده كه حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) از فرزندان امام حسين(عليه السلام) است.
1ـ6. با دلايل بيان شده، احتمال ساختگي بودن حديث قوي مي‌نمايد و ادعاي مهدويّت محمد بن عبدالله بن حسن مثني (فرزند امام حسن(عليه السلام)) اين احتمال را تقويت مي‌كند؛ هر چند او در سال 145 هـ . ق در دوران خلافت منصور عباسي كشته شد. دوم. اين حديث ـ به فرض صحت ـ با روايات فراوان ديگر ـ كه مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) را از نسل امام حسين(عليه السلام) مي داند ـ تعارض ندارد و قابل جمع است؛ يعني اينكه بگوييم حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) از طرف پدر حسيني و از طرف مادر، حسني است و اين خود حقيقتي مسلّم است؛ زيرا همسر امام سجاد(عليه السلام) و مادر امام باقر(عليه السلام) ، فاطمه دختر گرامي امام حسن مجتبي(عليه السلام) بود. از اين رو امام باقر(عليه السلام) از طرف پدر حسيني و از طرف مادر، حسني است. به دنبال آن ديگر امامان(عليهم السلام) واقعاً ذرية آن دو امام می باشند.
برخي روايات نيز اين جمع را تأييد مي‌كند؛ مانند: پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله وسلم) خطاب به دختر خود فاطمه زهرا (عليها السلام) فرمود: «...و الذي بعثني بالحق ان منهما مهدي هذه الامة...»؛17 «سوگند به كسي كه مرا به حق مبعوث فرمود! به درستي كه مهدي اين امت از آن دو (حسن و حسين) است».
در حديثي ديگر آن حضرت فرمود: «...‌‌‌‌ان الله اختار...‌من علي الحسن و الحسين واختار منهما تسعة تاسعهم قائمهم...»؛18 «خداوند... حسن وحسين را از علي، برگزيد و از آن دو، نُه حجّت را انتخاب کرد كه نهمين ايشان قائم باشد...».
بدين ترتيب و با جمع اخبار، مي‌توان روايت ابوداود سجستاني را پذيرفت؛ هر چند شواهد مختلف، بر ضعف آن اقامه شده است.19

پي نوشت ها:

1. كتاب الغيبة؛ ص185.
2. كتاب الغيبة، ص 46. ر.ك: كمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 317، ح4.
3. نعماني، الغيبة، ص 156، ح 18.
4. السنن الواردة في الفتن، ج6، ص1061، ح 581.
5. نعيم بن حماد، الفتن، ج1، ص374، ح1112.
6. ر. ك: همان، ح1114و ح 1117.
7. علی بن عيسی اربلی، كشف الغمة، ج2، ص468.
8. كتاب الغيبة، ص187.
9. نعيم بن حماد، الفتن ، ج1، ص369 ، ح 1082.
10. جای بسی تأسف است که به عنوان مؤيد اين ديدگاه نادرست برخی از اهل سنّت گفته اند: «در اينکه مهدی از فرزندان حسن است, سرّی لطيف نهفته و آن اينکه چون او خلافت را به جهت رضای خداوند ناديده گرفت، پس خداوند نيز مهدی را از نسل او قرار داد تا به مقام خلافت برسد. بر خلاف حسين که به جهت کسب خلافت به جنگ و خونريزی دست زد...». (ر.ک: محمد بن ابی بکر الحنبلی، المنار المنيف، ص151)]اعاذنا الله من شرور انفسنا[
11. سنن ابو داود، ج4، ص108، ح4290 ؛ نعيم بن حماد، كتاب الفتن، ج1، ص374، ح1113.
12. ر.ك: جزري دمشقي شافعي ، اسمي المناقب في تهذيب اسنّي المطالب، ص165ـ 168، ح61.
13. سيد صدر الدين صدر، المهدي(عليه السلام)، ص68.
14. منذري، مختصر سنن ابو داود، ج6، ص162، ح4121.
15. تهذيب التهذيب، ج8، ص56، ح100.
16. سيد بن طاووس، التشريف بالمنن، ص285، ص413، باب 76.
17. محب الدين طبري، ذخائر العقبي، ص136؛ کشف الغمة في معرفة الائمة؛ ج3، ص468، به نقل از: ابو نعيم اصفهاني.
18. مسعودي، اثبات الوصية، ص266.
19. سيد ثامر هاشم العميدي، مهدي منتظر(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در انديشه اسلامي، ترجمه محمد باقر محبوب القلوب، صص90ـ 91، ( با تغيير و تصرف).